ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

۲۷ روز دیگر...

دیروز فرصت نشد بنویسم ازبس پروژه ها زیاد بودن واقعا  

دیروز هم شکر خداااااااااااا روز خوبی بود... مجدد 14 صفحه ی دیگه از یک پروژه مضخرف به نام متره و برآورد پیش رفت و کلی کار ریز و درشت دیگه که از دیروزهم یه روز خوب ساخت... 

کلا به این نتیجه رسیدم که برنامه ریزی چیز خوبیه اگه بهش درست عمل بشه... قبلا بارها و بارها برنامه ریزی کرده بودم اما هیچ وقت به نتیجه نرسیدم بودم... الان هم دقیق نفهمیدم علت از چیه که کارها طبق برنامه پیش میره... شاید به علت حس و حال این روزهاست... شاید به خاطر چیز دیگه ای که در حال کشفش هستم... 

گاهی وقت ها روزها اینقدر استثنائی میشن که حتی عصرهای جمعه هم اذیتت نمیکنه وقتی تنها خونه ای... مثل دیروز... اونقدر سرگرم پروژه ها بودم که یادم رفت اصلا چیزی به نام غروب جمعه درحال گذره و من باید قاعدتا طبق جمعه های قبل حالم گرفته باشه... خلاصه اینکه سرگرمی چیز مفیدیه واقعا... به خصوص اگه اجباری نباشه و با دل و جون سرگرمت کنه جدا گذر زمان حتی حس نمیشه...  

دیروز شاید اولین جمعه ای بود که غروبشو اصلا حس نکردم...

------------------------------------------------------------ 

دیروز درس خاصی نگرفتم جز اینکه: همیشه برای خودم یک سرگرمی مفید داشته باشم که غروب های جمعه دلم نگیره...