رنگ ها که تیره می شدند دلم می گرفت
وجودم غنج می رفت
برای آن زرد پرانرژی
برای آن نارنجی هیجان انگیز
برای آن قرمز گرمابخش
برای آن سبز روشن پسته ای
شادی ها
در بطن وجودم سرشار از روشنی بودند...
سرشار از زندگی
یه طوفان دوساله اما
رنگ های تیره زندگی ام را دلنشین کرد
و مشکی را از جنس عشق ساخت در پیچ و تاب رویاهای کودکانه ام...
امروز اما
مشکی همان رنگ تیره ی بدقواره ست...
کاش اجبار شمردن دقایق رفتنت
نگاه نیلگونم را خیره بر ساعت مشکی نشسته بر مچ چپم نمی کرد...
--- قاصدکـــــــــــ نوشتــــــــ ---
سلام. وب زیبایی دارید!![گل]
میشه به وب منم سر بزنید و تولد تنها عشقمو تو وبم تو پست ثابت بهش تبریک بگید؟... 13 مهر تولدشه و میخوام خوشحالش کنم!!
[لبخند]
مرسیییییییییی[گل][گل]