ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

نمی گذرم ازشون...

نمیدونم حکمتت چیه خدا... نمیفهمم... ولی از دست بنده هات بد شاکیم... اونقدری که تا ابد نمی گذرم ازشون... امروز فقط یه چیز دلمو خوش کرد... فکراینکه یه آخرتی هم درپیش و دنیا واقعا فانیه... میرسه روزی که همین ماهایی که حقمون ضایع شد... مظلوم واقع شدیم... مورد بی عدالتی واقع شدیم... سواره باشیم... میرسه اون روز... حلالشون نمیکنم... نمیگم یه روزی تلافیشو سرشون درمیارم... میگم آخرت به تمام حسابا رسیدگی میشه و این وعده وعده حقه... به هرچی ایمان نداشته باشم به این ایمان دارم... نمیگذرم ازشون... 

دیشب به سرخدا غرزدم... امروز به سر خدا غر زدم... امشب ولی به سرش غر نمیزنم... تقصیر خدا نیست... تقصیر منم نیست... تقصیر بنده هایی که راحته براشون ضایع کردن حق دیگران... تقصیر آدمهایی که عاشق چشم وابروی طرف میشن و به خاطرش چشم می پوشن روی حق دیگران... روی حق الناس... تقصیر انسانهایی که یادشون رفته دیروز خودشون و اینکه آینده ای درپیشه و روز حسابی... میرسه اون روز... نمی گذرم ازشون... 

امشب گذشتم از حقی که حقم بود... اما نمی گذرم از کسایی که حقمو ضایع کردن... این کارشون عزممو جزم ترکرد... جزم ترکرد که دوباره زحمت بکشم... زحمت بکشم برای آزمونی که شاید هزاران نفر دیگه مثل من کنارم باشن... زحمت بکشم و ثابت کنم حقمه رسیدن به مدارج بالاتر... تابه حال توی زندگیم نبوده جایی که خرکی شانس آورده باشم... هرچی بوده زحمت مسلم خودم بوده... اینم روش...همین... 

خدایا علی رغم تمام امیدی که بهت دارم... علی رغم تموم اعتقادی که بهت دارم... ناامیدم کردن بنده هات... معجزه می خوام... مگه نمیگی یار و یاور تموم بی پناهایی؟؟ از این بی پناه تر می خوای؟؟ دل بریدم از تموم بنده هات... معجزه تو می خوام... 

التماس دعا

نظرات 7 + ارسال نظر
جزیره سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 22:04

میمیری فعلاتو جمع ببندی؟

نمی گذرم ازشونو جمع ببندم؟؟
دعایی نکردم که جزیره که جمع ببندم عزیزم
هی

جزیره سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 22:05

بعدشم که مطمئنی تو همون ازمونه همین خدایی که سنگشو به سینه میزنی باهاته؟

اوهوم
مطمئنم این یکیو
جرات داره باهام نباشه یعنی هااااااااااااااااااااااااااا
بعدم باید جون بکنم گویا دیگه
اینبار به جای جون کندن برای اساتید محترم برای کنکور بی صاحاب وامونده لعنتی
لااقل میدونم هرچی درس بخونم نتیجه می بینم

جزیره سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 22:06

اون دنیا بخوره تو سر من.
نشنیدی خدا میگه ببخش تا ببخشم!!!
ماشالله کم هم که کارم پیشش گیر نیست پس باید ببخشم

نمی بخشم اینارو
میخواد ببخشه میخواد نبخشه
نمی گذرم ازشون جزی
هیچ جوره نمیگذرم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 22:06

من الان دارم زرررررررررررررررررررررررررر میزنم .نه؟

نچ عزیزم
زر نیست
هی
خدا نگذره از کسایی که دل و دماغو ازم گرفتن
خدا نگذره ازشون

جزیره سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 22:10

من الان قابلیتشو دارم که بیشتر از این حرفا زرررررررررررر بزنم ولی میدونم از خوصله ی صاب خونه خارجه،پس سکوت میکنم

نه بگو
هرچه میخواهد دل تنگت بگو

نگار سه‌شنبه 18 بهمن 1390 ساعت 23:29

فدااااااااااااااااااااااااااات بی بغلـــــــــــــــــــــــــــــم
غصه نخور عزیزم.هرچیزی که مال تو باشه مال توئه.هیشششششششششکی هم نمیتونه ازت بگیرتش.اگه هم بدستش نیووردی حتما مال تو نبوده دیگه!
میدونی چیه من بهترین چیزارو توی زندگیم از دست دادم ولی در نهایت به بهترترترترین چیز رسیدم.و فهمیدم که بعضی وقتا خوبه آدم یه سری چیزا رو از دس بده تا برسه به اونی که واقعا حقشه.به خودش قسم اینا شعار نیس.واسم اتفاق افتاده که میگم.واسه همین میخوام بهت بگم که اگه الان توی وضعیت سختی هستی مطمئن باش 1 قدم دیگه تا موفقیت مونده.همون جریانه اندکی صبر سحر نزدیک هست و اینا.چون بعد از یه شب فوق العاده سیــــــــــاه،صبح میشه.یا بعد از یه عالمه رعدو برقو بارون شدیــــــــــــــد،آسمون دوباره صاف میشه و رنگین کمونی.

هی نگار جان هی...
یعنی حق ما نبود که بدون دردسر ارشد بگیریم؟ اگه حق من نبوده حق اونا که اصلا نیست نگار... وقتی الان میگن حق اوناست برای من به حق تر از اوناست...
من تابه حال به چیزای خوبی نرسیدم... از هیچی راضی نیستم... درست وقتی که داشتم برای کنکور مهم خودمو آماده میکردم سلامتی مامانم خطر ساز شد و من عقب افتادم از تمام خواسته هام و مجبور به رضایت به کمترینش شدم... الان هم که باز تلاش کردم دارم به کمترین چیز میرسم... میبینی... هیچ چیز بهتری برام نبوده...
ندیدم سپیدی بعد از سیاهی رو... ندیدم...

نمیتونم ببینم صبح سپیدی روکه میگی نگار... ببخشید... ولی ناامید تر از این حرفام که با این فکرا و جمله ها آروم بشه...

لیدوما چهارشنبه 19 بهمن 1390 ساعت 10:05 http://azda.mihanblog.com

ایشالا همونی بشه که میخوای...می دونم که وقتی حق ادم ضایع بشه چقدر درد داره خیلی سخته اون خدایی که میگه حتی از یه ذره هم نمیگذره مطمئنا از اینم نمی گذره

ایشالا... امیدوارم که بشه...
من میگم نمیگذرم خدایی هم که میگه از حق الناس نمیگذره پس نباید بگذره...
دنیا همیشه به کام اونایی که هیچ اعتقادی ندارن...
هیچ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد