ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

امروز...عصر...زندگی...کردم...

یه روزایی آددم توی زندگیش دوست داره فقط برای خودش زندگی کنه، این فقط که میگم یعنی فقط فقط فقط هااا... یه روزایی مثل امروز من... 

امروز یه لذت خاصی بردم اصلا، گاهی به شدت عاشق تنهایی میشم... عاشق اینکه تنهای تنها... کنار بخاری یا شومینه... یه فنجون قهوه، کاکائو یا حتی چای تازه دم ِ تازه دم بریزی توی یک فنجون بزرگ... بعد بشینم تنهای تنهای از گرماش، طعمش، عطر و بوش لذت ببرم...یکی از اهنگ های مورد علاقه مو گوش کنم... صدایی شبیه فریدون فروغی یا شایدم رضا یزدانی یا شایدم فرهاد یا حتی شهرام شکوهی...  

وقتی که فریدون می خونه

یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم 

یک نفر میاد که من تشنه ی بوییدنشم 

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده 

تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده 

خالیه سفره مونو پراز شقایق می کنه 

واسه موج های سیاه دستارو قایق می کنه 

 

یا وقتی که فرهاد میگه 

گنجشکک اشی مشی 

لب بوم ما مشین 

بارون میاد خیس میشی 

برف میاد گوله میشی 

می افتی تو حوض نقاشی 

خیس میشی گوله میشی 

 می افتی تو حوض نقاشی  

  

 یا وقتی زضا یزدانی داد می زنه

هنوز عکس فردین به دیوارشه 

هنوز پرسه تو لاله زار کارشه 

تورویاش هنوزم بلیت می خره 

میگه این چهارشنبه رو می بره 

تو جیباش بلیت های بازندگی 

روی شونه هاش کوه این زندگی 

حواسش تو 30 سال پیش گم شده 

دلش زخمی حرف مردم شده 

سرچ کوچ ملی یه مرده یه مرد... 

 

حتی وقتی شهرام شکوهی از ته دل می خونه  

بیا بامن مداراکن که من مجنونمو مستم 

اگر از عاشقی پرسی 

بدان دلتنگ آن هستم 

بیا ازغم شکایت کن که من هم درد تو هستم 

اگر از عاقبت پرسی بدان نازک دلی هستم 

بیا از درد حکایت کن که من محتاج آن هستم 

اگر از زخم دل پرسی بدان مرهم بر آن بستم... 

 

دلم می خواد باهاشون هم صدا بشم...بخونم و آرامش پیدا کنم...بخونم و لذت ببرم... بخونم و خستگی هام یادم بره... بخونم و حس کنم میشه از زندگی لذت برد... بخونم و یادم بیاد یه آدم شاد بودم با اینکه مشکلاتم نصف الان بود... یادم بیاد که محکم بودم با اینکه غم ها بیشتر روی دلم سنگینی می کرد... یادم بیاد خوب بودم... یادم بیاد... 

گاهی تنهایی نعمته واقعا... 

 

پ.ن: امروز عصر فهمیدم هنوزم میشه لذت برد... امروز عصر از لحظه به لحظه ش بهره بردم... امروز عصر زندگی کردم...امروز...عصر... زندگی... کردم... زندگی...زندگی...امروز عصرو خیلی دوست داشتم...امروز فهمیدم گاهی به شدت عاشق تنهایی میشم... امروز عصر تنها بودم اما شاد... امروز عصر یکی از بهترین های زندگیم بود... 

 

پ.ن2: قبلا که می نوشتم، متن ادبی بود بیشتر نوشته هام... دوسشون داشتم اما حرفامو کامل نمی گفت... حسمو لمس نمی کردم... الان که ساده می نویسم بیشتر لذت می برم...انگار عاشق ساگی ام... عاشق ساده بودن... ساده زندگی کردن... ساده فهمیدن... و حتی سادگی کردن... 

امروز فهمیدم گاهی بهتره ساده باشم و دیگران فکر کنن احمقی هستم بادوتا گوش دراز تا اینکه سعی کنم پیچیده و بد باشم... مدتیه تمرین بد بودن کردم... بدهم شدم انصافا... بد شدم مثل همون بقیه ای که بدی هاشون بهم رسید... بد شدم تا بدی نبینم و هم رنگ جماعت باشم...بد شدم تا بدی دیگران کمتر اذیتم کنه... بد شدم... 

بد شدم و امروز از بدی خودم پشیمون شدم... امروز دلم هوای خوبی گذشته مو کرد... دلم هوای دل بی ریامو کرد... دلم هوای خوبی کرد...امروز... عصر... زندگی... کردم... زندگی... 

 

آهنگ نوشت: گاهی باید مثل مرد قصه ی رضا یزدانی گم شد توی 30 سال پیش...

نظرات 10 + ارسال نظر
نگار چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 23:33

حالا نمیشه توو 20 سال پیش گم شد؟آخه سنمون به 30 قد نمیده.اگه برم توو 20 سال پیش میشه همون غار تنهایی که ازش اومدم بیرون!

+مرسی که خودتی!

دارم لیست موزیکمو نگا میکنم که ببینم کدومشونو دوس دارم.متاسفانه من همشونو دوس دارم


مرسیییییییییییییییییییییییی که زندگی کردییییییییییی
کاش آهنگ زندگی منصورم گوش میکردی
زندگیییییییییییییییییی بهتر از این نمیشههههههههههه زندگییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

+چقدر سخته بدون این شکلکا حستو بگی!

چرا نگار جان حالا من نخواستم شعربیچاره رو خراب کنم وگرنه خداییش دوست نداشتم توی 20 سال پیش هم گم بشم
اما دوست داشتم 7 سال پیش زندگیمو واقعا

+الان بیشتر خوشحالم

منم نگارجان خیلی از آهنگ هارو دوست دارم، خیلی از صداهارو دوست دارم، اما توی اون لحظه فقط همین اهنگ ها بود که گوش می کردم، شاید چون باهاشون یه حس خاص داشتم و دارم...


مرسییییییییییییییییییییییییییی بابت روحیه دادنت
مرسییییییییییییییییی بابت شاد بودنت

+ مگه شکلک نداشتی عزیزم؟؟

ایشالا که همیشه دلت شاد باشه

جزیره پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 11:55

سلام علیکم
عرضم به حضور شریفت که :چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟ چرا نتونستی درست کنی هدرو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟هان؟؟؟؟؟ ببین دوست درست میشه به شرطی گام به گام بری،اون فایلو هم از همونجای گفته اپلود کنی. من در صورتی میتونم کمکت کنم که رمز وبتو داشته بشم.

علیک سلامممممممممممممممممممممم
والا من گام به گام رفتم
ولی درست نشدکه نشد
والااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دادم بهت که

لیدوما پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 12:14 http://azda.mihanblog.com

منم حستو تجربه کردم...گاهی با یه اتفاق ساده مثل خوندن یه کتاب که دوست داری یا ترانه ای که دقیقا تو لحظه ای که نیازش داری به گوشت می خوره یا یه چیزایی شبیه این فکر میکنی خیلی خوشبختی و چقد رهمه چی آرومه و هیچی تو این دنیا نمی تونه غصه دارت کنه...همچین حسی رو تجربه کردم....
ولی یه چیزی از صدا و سبک خوندن رضا یزدانی خوشم نمیاد!شعراشو منظورم نیستا یه جوریه اصلا لطیف نمیخونه!
شریفه آهنگ دلم تنگه مال معینو شنیدی؟ من به اون می گم یه ترانه ی نرم و لطیف و رویایی

کتابو هم واقعااااااااااا موافقم
اوهوم اوهوم اوهوممممممممممممممممممممممممممم
دقیقاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خوشحالم که این حسو تجربه کردی
واقعا لذت بخش بود برام


رضا یزدانی صداش خاصه یه جورایی، اوایل که شنیدم زیاد خوشم نیومد ولی بعدش با این آهنگش به طرز عجیبی انس گرفتم

معین همدمشو خیلی دوس دارمممممممممممممممم
آهنگ دلم تنگه رو ولی فک نمی کنم شنیده باشم
شایدم شنیدم یادم نیست
نمی دونم
ولی معینو دوس دارم

به نگارم گفتم لیدوما جان خیلی خواننده های دیگه هستن که دوسشون دارم اما نمی دونم چرا توی اون لحظه فقط اینارو گوش کردم...

حتی صدای بنان روهم دوس دارم...
اگه بخوام اسم ببرم زیادن اما دیروز به طرز ناخواسته ای این 4 آهنگو گوش دادم فقط...

صداهای نرم و لطیف و آرامش بخشو دوست دارم

جزیره پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 13:24

بچه بیا کلید خونتو بگیر کار ما تموم شد

جزیره پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 13:55

دوست راستی شیتمون تک رنگ قهوه ای شد
جونم در اومد ولی.

فک کن اولش همه رو رنگ زدم بعد دیدم خیلی ضایع شده،شبیه کارای ترم صفریا. بعد گرفتم همه رو پاک کردم و تک رنگ کار کردم. از اولی خیلی بهتر شده

واقعاااااااااا؟؟؟؟؟؟؟
آره من که گفتم رنگاوارنگ میشه یکم

دستت درد نکنه پس
منم برم عکس میدون پیدا کنم باسه ماکت ایشالا
خسته نباشیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی

کیانا پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 13:58

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
هدر نو مبارررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررک

دست خاهری جاااااااااااااااااااانمان دردنکنددددددددددددددد
به وفووووووووووووووووووووووووور
خیلی ناز شده هااااااااااااااااااااااااااااااا
دوسش دارم بدجوووووووووووووووووووووووور

وااااااااااااااااااااااااااااااای
هدر نو مباررررررررررررررررررررررررررررررررررک
من خودمم الان دیدم تازه

جزیره ولی کلا همه رو عوض کرده دیگه
قالب و هدر و همه رو کلا

منم دوسش دارم بدجوررررررررررررررررررررررررررررررررر

قربونت برم با این همه فوران احساساتت

کیانا پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 14:04

اینکه کلاه قرمز داره منم از همه کوشولوترم
اون کلاه سبزه جزیره اس ،سرمماخشم پاک نکرده قندیل بسته آب مماخش
اون وسطیم ژوپی جووون جووونمه
بعد شمادوتا شال کردناتونو با هم عوض کردین ،دستاتونم دادین به هم بعد این ژوپی میخاد دست منو بگیره من دستمو نمیدم الان داره میزنه تو کله م بلکه آدم شم
بووووووووووزووووووووووووور میخاد دستمو بگیره نیگااااااااااااااااا



من اتفاقا دست بزن دارم
جزیره طعم پس گردنی ها و نیشگون هامو چشیده ناجوررررررررررررر

به زوررررررررررررررررررررررر دستتو می گیرم
می دونی که بهمن ماهی ها مرغشون یه پا داره

کیانا پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 14:06

جزیره دکمه های لباسمو بده
چرا یواشکی دکمه هامو کندی دکمه های خودتو دوختی به لباسم ها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حسووووووووووود
من دکمه هامو میخااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
بده شووووووووووووووووووووووون
ماااااااااااااااااااااااااااال خودمن

جزیره چرا دکمه های لباس بچه مردمو گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا بهش پس بده زشته خو
آبرو مارو نبر خو

نگار پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 17:45

کیانااااااااااااااااااااااااااا چی چی همه انسان برفیا رو تقسیم کردی بین مردم.پس من چییییییییییییییییی
من سمت چپی م.گفته باشم


وای واااای کتابو راس گفتاااااااااااا
کتاب بخونی با یه آهنگ کلاسیک(حتما حتما پیانو)و شکلات داااااااااااااغ پیش بخاریییییییییییییی هَــــــــی وای ِ مــــــــــــــــن
چه حالی میدهههههههههههههههههههههههههههه دلم خواااااااااااااااااااااااست


آها یه چیزی!اونورا برف میاد دیگه مگه نه؟
بابا یکی بیاد دل این بچه رو شاد کنه.به هرکی میگم گوش نمیده.یه دونه از همین انسان برفیا در همین سایز واسم درست کنید دیگه.اصن وقتی هم نمیبره.جای دوری هم نمیره.ثواب هم داره.خو من برف میخواااااااااااام خو ندیدم تا حالاااااااااااااااااااااااااا عــــــه


خب خدارو شکر دعوا سر سمت چپ و راستیه
با وسطی که منم کاری ندارید


واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شکلات داغ کنار بخاری رو عاشقشمممممممممممممممممم

ببین نگار جان من و جزیره اوایل دانشگاه ساندیس 200 تومنی هلو می خریدیم جات خالی با چنان ولعی می خوردیم که همه هوس می کردن
هی روزگار یادش بخیر جوون بودیم و جاهل

واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟ الهی برف دوست داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باهششششششششششش من بهت قول میدم ایندفه که برف بارید دست جزیره رو بگیرم ببرم وسط دانشگاه یه آدم برفی بسازه برات هم قد خودش بعد عکسشو برات بذاره جزیره

بهد منم نگاه کنم لذت ببرم از آدم برفی و ذوق نگار

سحر جمعه 23 دی 1390 ساعت 07:44 http://acnc.mihanblog.com/

سلام ..
منم ساده نوشتن ر وخیلی دوست دارم ...قدرت عجیبی داره ..هم برا خودت هم بقیه ..
من همه جوره شو امتحان کردم ..اجتماعی ..ادبی ..طنز ..اما خودم ساده بگویم از زندگی هامو بیشتر از همه دوست دارم ..
آهنگای فرهاد ر وخیلی دوست دارم ...اخ بااین ترانه هایی که اینجا گذاشتی بدجور هوس کردم ...
چه عصر دلپذیری .. تاباد چنین بادا ...

سلامممممممممممممممممممم سحرجون
اوهوم قدرت ساده نویسی رو توی نوشته ی خیلی از دوستام به عینه دیدم
توی نوشته های خودت، لیدوما و خیلی های دیگه
آهنگ های فرهادو دوست دارمممممم


احیانا مثل من و کیانا جووووووووون بهمنی نیستی سحرجان؟؟

مرسی مرسی واقعا تا باد چنین بادا
اون روز عصر زندگی جریان داشت واقعا برام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد