ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

ღღ هر ترانه یک بهانه ست واسه باتو ما شدن ღღ

حیاط خلوتی دوستانه و حرف هایی از جنس سکوت...

شب آرزوها

از פֿـُבا پرسیدمـ :

اگر בﺭ سرنوشتــِ مـَטּ همـ چیز رآ از قبل نوشته اے

آرزو کردטּ چـ سود دآرد ؟؟؟

خدآ گفتــ :شآید نوشته بآشمـ :

" هَر چـ آرزو کرد همآטּ بآشـَد ...

 

پ.ن: به امید اینکه برای همه مون اینو نوشته باشن... التماس دعای بسیار امشب... 

 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای اون خانومی که خودشو مسلمون می دونست و امربه معروفو واجب ولی بلد نبود چه جوری بگه که دل نشکنه ولی هدایت بشه طرفش... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای همه ی جوونایی که مثل من و امثال من درمونده ان از جامعه ای که توش زندگی می کنن ... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای تموم پدر مادرهایی که تکیه گاه بچه هاشونن و از ته دل بگم خدایاااااااااااااااااااا سایه شونو از سر هیچ کس کم نکن... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای تموم نوجوونایی که عاشق شدن و فارغ شدن شده سرگرمی این روزهاشون... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای تموم اون آدمهایی که یه روزی زنده بودن و الان احتمالا جاشون از جای من بهتره ولی میگن دستشون از دنیا کوتاهه... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای خوشبختی تموم اون زوج هایی که با هزار و یک امید زندگی مشترکشونو شروع کردن... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای دل تموم کسایی که مثل دل من امشب شکسته ست... 

امشب دلم می خواد دعا کنم برای هرکسی که حاجتی داره، مشکلی داره... 

 

امشب دلم عجیب هوایی شده... 

التماس دعا...

...

صرفا جهت اطلاع: متن زیر برام میل شده بود منم اینجا گذاشتم... ولی ته ته تهش دلم گرفت... 
  
با غم نوشت: خیلی حس بدیه که  که درست روزی که باز از مامانت پول قرض گرفتی، گوشی از دستت بیافته و باتریش یهو داغ داغ بشه بعدهم خالی، هرچی هم شارژ کنی شارژ نشه و طبق گفته دیگران به این نتیجه برسی که باید قید باتری رو بزنی و دوباره یکی جدیدشو بخری و اینجاست که غم عالم میاد می شینه گوشه دلت و از ته دل میگی هیییییییییییییییییی روزگار...  
 
من جزو آن دسته از آدم‌ هایی هستم که به آن‌ ها « عیال » می‌ گویند . البته « مادر » هم هستم .  
چند وقت پیش در یک مهمانی آقایی از دوستان را دیدم ، که به تازگی از همسرش طلاق گرفته بود . می‌ گفت باز می‌ خواهد تجدید فراش کند . " با خود اندیشیدم " چه فکر خوبی ، راستی کیست که زن نخواهد ؟! راستش را بخواهید « من خودم هم زن می‌خواهم » چرا؟! جوابش ساده است :  
 
می‌ خواهم دوباره درس خواندن را شروع کنم و منبع درآمدی برای خودم و ( در صورت لزوم ) خانواده‌ام ایجاد کنم .  
زنی می‌ خواهم که زحمتکش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد . و در حالی که من در آرامش درس می‌ خوانم ، از فرزندانمان مراقبت کند . به درس و مشق و بهداشت آن‌ ها برسد . آن‌ها را همیشه تمیز و سالم نگه دارد . به زندگی شخصی و اجتماعی آن‌ ها برسد . آن‌ها را به اماکن اجتماعی ( پارک ، موزه ، باغ وحش ) ببرد . اگر بیمار شدند ، از آن‌ها مراقبت کند . نگذارد بیماری آن‌ ها مانع تمرکز من شود .  
 
شاغل باشد و درآمد قابل توجهی را به خانه بیاورد . درآمدش را صرف من و فرزندانمان کند . برای فرزندانمان از کارش بزند . البته شاید این کار از درآمدش بکاهد ، اما مشکلی نیست من تاب می آورم .  
 
زنی می‌ خواهم که نیازهای فردی مرا ارج نهد . خانه را مرتب و پاکیزه نگه دارد . به بی‌ نظمی‌ هایم سامان دهد . لباس‌هایم را بشوید . اتو کند . تا کند . برایم لباس نو بخرد . وسایل شخصیم را مرتب کند تا راحت پیدایشان کنم . آشپز چیره‌ای باشد . خرید کند و غذاهای لذیذ بپزد . وقتی به مسافرت می‌ روم همراهم باشد . محیط را برای تفریح و استراحتم آماده کند . از کار و زندگیش شکایت نکند .  
 
شنونده‌ی خوبی باشد و به حرفهایم گوش دهد . در مشکلات درسی به من کمک کند . تکالیف درسیم را انجام دهد . وقتی درسم تمام شد و شغل مناسب پیدا کردم ، شغلش را رها کند ! در خانه بماند و از بچه‌ها مراقبت کند .  
 
زنی می‌ خواهم که به زندگی اجتماعی من برسد . وقتی به مهمانی دعوت می‌شویم بچه‌ها را نیاورد . هر وقت مهمان دعوت می‌ کنم با روی گشاده‌ پذیرای آن‌ ها باشد . با سکوت محبّت‌ آمیزش بحث‌ها و گفت‌ و گوهای ما را تایید کند . بچه‌ها را زودتر بخواباند که مزاحم من و مهمانانم نشوند . از مهمانانم پذیرایی کند . ظرف‌ های خالی را از مقابل ما بردارد .  
 
زنی می‌ خواهم که نیازهای جنسی مرا درک کند . حداکثر لذت جنسی را به من بدهد . همیشه مطمئن شود که ارضا شده‌ام . به نیازهای جنسی خود شاخ و برگ ندهد . بی‌ میلی مرا درک کند !!! مسوولیت کامل کنترل بارداری را بر عهده بگیرد . من بچه‌ ی ناخواسته نمی‌ خواهم !  
 
به من وفادار بماند . بداند که زندگی پرمشغله‌ ی من جایی برای حسادت ندارد . درک کند که ممکن است بیش از یک هم‌ خوابه اختیار کنم . چون همیشه به اجتماع نیاز دارم . آزادم بگذارد که اگر دیگری را مناسب‌ تر از او دیدم ، او را جایگزین کنم .  
 
بعد از طلاق مسوولیت بچه‌ها را بپذیرد . چون می‌ خواهم زندگی جدیدی را شروع کنم وقتی برای بچه داری ندارم .  
خودتان قضاوت کنید .  شما جای من بودید زن نمی‌خواستید ؟!!!  
 
زن  
سینه‌های برجسته نیست ، موی مش کرده ، ابروی برداشته ، لبانِ قرمز نیست . زن لباسِ سفید ... شب با شکوه عروسی بوی خوشِ قرمه سبزی ، هوسِ شب‌های جمعه ، قرار‌هایِ تاریکی‌ کوچه پشتی‌ ، تویِ یک ماشین نیست  
زن  
یک زنِ پا به ماه ، حالت تهوع ، استفراغ ، درد‌های زایمان ، مادر بچه‌ها نیست !  
زن  
عصایِ روز‌های پیری ، پرستار وقتِ مریضی رفیقِ پای منقل ، مزه بیار عرق دوره‌های دوستانه نیست  
زن  
وجود دارد ، روح دارد ، قدرت ، جسارت ، پا به پای یک مرد ، زور دارد  
عشق  
اشک  
نیاز  
محبت  
یک دنیا آرزو دارد ...  
 
زن ... همیشه ... همه جا ... حضور دارد و اگر تمام اینها یادت رفت ، تنها یک چیز را به خاطر داشته باش :  
که هنوز هیچ مردی پیدا نشده که بخواهد جایِ یک زن باشد !!!